ایاد برام زاده، معروف به بابا ایاد، از مدافعان خرمشهر و از همرزمان شهید جهان آرا و شهید حاج قاسم سلیمانی ، در همایش "ارومیه و حماسه آزادسازی خرمشهر"، الگوی رفتاری سردار شهید حاج قاسم سلیمانی در جذب و سازمان دهی تمامی اقوام و ادیان در مقابله با سازمان تروریستی داعش در سوریه و عراق را تشریح کرد.

وی در این همایش که به ابتکار مرکز پژوهشی حقوق اقلیت ها و با مشارکت سازمان های مردم نهاد و دولتی و با حضور صدها نفر از اقشار مختلف مردم، رزمندگان دفاع مقدس و شخصیت های سیاسی و فرهنگی از استان آذربایجان غربی و خوزستان و نمایندگانی از اقلیت های مذهبی در تالار وحدت ارومیه برگزار شد، گفت: « در یکی از عملیات ها در سوریه قرار بود از سه محور حرکت کنیم. حاج قاسم بچه فاطمیون از افغانستان را که اغلب هم از اهل تسنن هستند – حاج قاسم نیروی ایزدی، مسیحی و... هم داشت. از همه ملت ها نیروهای حاج قاسم بودند، حتی از کشورهای اروپایی. تصور نکنید که فقط شیعیان نیروی حاج قاسم بودند- آماده کرد گفت شما منتظر باشید و ما بچه های عراق و پاکستان و لبنان را هم جمع کرد، در همین زمان یکی از بچه های افغانستانی رفت به طرف حاج قاسم و گفت شما را نمی بخشم! حاج قاسم او را در بغل گفت و پرسید که چی شده؟ آن برادر افغانستانی گفت چرا ما خط شکن نباشیم؟ حاج قاسم خیلی با این برادر افغانستانی صحبت و دلایل را برایش تشریح کرد و به دستانش بوسه زد و گفت تا مرا نبخشی، نمی توانم بروم! همه می دانیم که اگر حاج قاسم رزمندگان افغانستانی را برای شکستن خط می فرستاد، دشمن کنایه می زد که ببینید ایرانی ها خود به خط مقدم نمی روند!  ما همین رفتارهای حاج قاسم را در زمانی که باکری ها برای دفاع از ما در مقابل دشمن آمدند، تجربه کرده بودیم.»

بابا ایاد همچنین با تشریح وحدت کلمه در میان ملت ایران و تاثیرات آن در دفاع از میهن اسلامی گفت : « وقتی چند روز پس از آزادسازی خرمشهر، هم وطنانمان از ارومیه نماد الله اکبر را به خرمشهر آوردند، روحیه رزمندگان خیلی تقویت شد و اکنون این هدیه ارومیه به خرمشهر، قلب شهر شده است در چهارراه مسجد جامع. دشمن هم نماد را هدف قرار داد و نماد ترکش خورد، اما دشمن شکست خورد. »

بابا ایاد در تشریح تاثیر همدلی مردم در دفاع مقدس گفت: « از تیر ماه سال 1358 که ابرقدرتها با قول و قرارهایی ، رژیم صدام را با کشتن حسن البکر و خانواده اش، بر حاکمیت عراق مسلط کردند، دیگر ما در مرز ایران با عراق آرامش نداشتیم. در 21 خرداد نخستین شهدا را در مرز تقدیم کردیم: شهید عباس پروان اسدی و شهید موسی بختور.  در 22 شهریور یگان تکاور به نام الصاعقه وارد خاک ایران شد و پاسگاه های مرزی ما را تصرف کرد و بعضی از عزیزان که در ژاندارمری مستقر بودند، چون دستوری نداشتند، مجبور بودند که عقب نشینی کنند تا پل نو، یعنی 9 کیلومتر به عقب آمدند. سید محمد جهان آرا به سرعت بچه ها را دوباره جمع کرد و با همراهی این عزیزان حمله کردیم و پاسگاه هایمان را از دشمن بازپس گرفتیم. در آن زمان مشکلات مختلفی وجود داشت. منافقین شعار انحلال ارتش را می دادند که حضرت امام خمینی (ره) جلویشان ایستاد و بعد سپاه هم تشکیل شد. اما سلاح نداشتیم، نزدیک 120 نفر پاسدار بودیم که شهید جهان آرا به ما آموزش می داد، ولی سلاح نداشتیم و مکان استقرار نداشتیم. اینکه با این وضعیت چطور جنگیدیم، اصلا باور کردنی هم نیست. سلاح های زنگ زده و از رده خارج را از پادگان منطقه گرفتیم و امام جمعه محترم وقت ، مرحوم آقای محمدی و مرحوم عباسی، فرماندار وقت که در زمان جنگ طبق قانون حاکم نظامی شده بود، کمک کردند. شهید جهان آرا یک حرکت تازه کرد و بانوان شهر را نیز آموزش داد که عشایر عرب در منطقه چنین عرفی نداشتند و بسیج هم در آن زمان هنوز تشکیل نشده بود. الان هنوز هم سه نفر از آن بانوان که در 45 روز مقاومت خرمشهر  جنگیدند، مفقودالاثر هستند. خیلی از آنها هم شهید و اسیر شدند. به هر حال 45 روز مقاومت کردیم در این شهر که صدام برای تصرفش قول سه ساعته داده بود و گفته بود که کل خوزستان را هم سه روزه تصرف خواهد کرد. دو تیپ و یک لشگر و 120 قبضه توپ و 440 تانک حمله به خرمشهر را شروع کرده بودند که ما در آن زمان حتی آرپی جی هم نداشتیم و خیانت بنی صدر، رییس جمهوری وقت هم بود که به شهید جهان آرا گفته بود سریع عقب نشینی کن، ما زمین می دهیم تا زمان به دست آوریم!  باید به جوانان این مملکت توضیح دهیم که چه کسانی به این کشور خیانت کرده اند. چرا در آن زمان به ما سلاح ندادند و چرا چند ماشین نفرستادند که زنان و بچه ها را به پشت جبهه منتقل کنند. جنگ در کوچه و خیابان های خرمشهر که به خونین شهر تبدیل شد، از 22 مهر شروع شد که حضرت امام خمینی (ره) در دیدار چند نفر از بانوانی که شهید جهان آرا به همراه عبدالرضا موسوی برای گزارش به امام فرستاده بود، فرمودند خرمشهر شما را به خونین شهر تبدیل کرده اند. دل امام (ره) را در آن زمان خائنین خون کردند و دل امام خامنه ای را نیز همین الان برخی از تفاله های همان خائنان دارند خون می کنند. بخاطر حفظ کشوری که اکنون دست من و شما است، مدیون شهدا هستیم. شهدایی که از تمامی گوشه و کنار کشور آمدند و از کشور دفاع کردند. جمعیت کل کشور که در آن زمان 36 میلیون نفر بود، در آزادسازی خرمشهر نقش ایفاء کردند.»

این رزمنده مدافع خرمشهر افزود: « در طول هشت سال دفاع مقدس ، من از تمامی ادیان و اقوام کشور نیرو داشتم. کوچکترین رزمنده دفاع مقدس ما که یک نوجوان 11 ساله از سیستان و بلوچستان بود، از برادران اهل تسنن ماست. در طول این هشت آیه "واعتصموا بحبل الله" به عینه ترسیم شد. همه مردم ایران بودند. ائمه جمعه بزرگوار اهل تسنن جبهه می آمدند ما به امامت آنها نماز می خواندیم و  این امر امام خمینی (ره) بود. در همان زمان هم دشمن دنبال انداختن نفاق بود. طارق عزیز ، وزیر خارجه عراق چند روز بعد از شروع جنگ علنی اعلام کرد که باید ایران به چند دولت کوچک تجزیه شود. طرح هایی برای کردستان، بلوچستان، خلق عرب ، خلق ترک آماده کرده بودند که بتوانند از آن طریق مسلط شوند و بعد راحت ایران را تکه تکه کنند. اما با همت علما و بزرگواران این مملکت و اطاعت از ولی فقیه که مردم همگی به فرمان ولی گوش کردند و کشور را حفظ نمودند. اگر در کشورهای دیگری که اینطور تجزیه و تضعیف شدند، خط ولی فقیه بود، این وضعیت تجزیه و از هم پاشیدگی پیش نمی آمد.»


https://irrcmr.com/post/557