وجوه محتلف «طرح تدریس ادبیات زبان‌های قومی و محلی در مدارس کشور» و علل مخالفت ها با این طرح از منظر حقوقی، سیاسی و فرهنگی با حضور تعدادی از صاحبنظران ارشد در برنامه «رهنمون» رادیو فرهنگ بررسی شد.

به گزارش مرکز پژوهشی حقوق اقلیت ها، دکتر حسین احمدی استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه و پژوهشگر ارشد مسایل اقوام در این برنامه با اشاره به تلاش چند دهه ای دشمنان ایران و اذعان اندیشکده های آمریکایی، اروپایی و رژیم صهیونیستی برای ضربه زدن به ایران با ابزار قومیت گرایی بر محور زبان گفت: «این طرح اساسا فرامرزی است و به تحقیق، ادبیات آن در خارج از ایران تولید شده و متاسفانه در داخل ایران به کار بسته شده است».

دکتر احمدی تاکید کرد: «باید توجه کرد چرا زمانی که مجلس شورای اسلامی طرح تدریس ادبیات زبان‌های قومی و محلی در مدارس ایران را تصویب نکرد، چرا رادیو فردا، آنکارا و باکو و برخی دشمنان ملت ایران از رد این طرح خیلی ناراحت شدند؟ اندیشکده های اسراییلی، اروپایی و آمریکایی تاکید دارند که برنامه نابودی ایران باید بر مبنای تکیه بر قومیت گرایی بر محور زبان اجرا شود. برنارد لوئیس، تافلر، کیسینجر و برندا شافر این را گفته اند و ریچارد مورفی، نظریه پرداز سیا نیز تصریح کرده است که اگر می خواهیم ملت ایران را نابود کنیم، باید از عامل قومیت گرایی استفاده کنیم. پرا شما داوطلبانه این طرح را اجرا و تسریع می کنید؟! ما هزاران سال برای ایران ملت سازی کرده ایم. ملت سازی یعنی کاهش وجوه اختلاف بین مردمان ساکن یک کشور. آیا این طرح، اختلافات را بیشتر نخواهد کرد؟! چرا زحمت هزاران ساله ایرانیان را با این طرح به هدر می دهید؟»

استاد علوم سیاسی دانشگاه گفت: «همه تمدن ها تک زبانی بوده اند. تمدن ایرانی نیز بر مبنای زبان فارسی استوار شده است که بیش از هزار سال قدمت دارد و خوشبختانه برای همه علوم از نجوم گرفته تا ریاضیات، پزشکی و علوم انسانی منابع علمی تولید کرده است و به همین علت، زبان فارسی، بسیار غنی است و تمامی اقوام و بخش هایی ایرانی را پوشش می دهد و در قانون اساسی ایران نیز بر اهمیت زبان فارسی تاکید شده است. در اواخر مرداد سال 1358 ، دولت وقت ایران به نخست وزیر مهندس مهدی بازرگان، پیش نویس قانون اساسی را به مجلس خبرگان قانون اساسی تقدیم کرد که در آن تصریح شده است: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است و متون و مکاتبات رسمی و کتب درسی باید به این زبان باشد. در همان پیش نویس افزوده شده بود: «استفاده از زبان های محلی در مطبوعات و رسانه های گروهی هر محل و تدریس آنها در مدارس در کنار زبان فارسی آزاد است». در آن زمان دکتر هرایر خالاتیان، نماینده ارمنی ها در مجلس خبرگان قانون اساسی به عبارت «زبان های محلی» معترض شد و گفت که ارامنه که محلی خاص در کشور ندارند و دکتر بهشتی، برای رفع این ایراد پیشنهاد کرد که در کنار کلمه محلی ، واژه «قومی» نیز اضافه شود که تکمیل گردد.  اما، اکنون برخی جریان ها از این واژه قومی افزوده شده به آن بند، سوء استفاده می کنند، حال آنکه منظور از عبارت «زبان های محلی و قومی»، زبان های اقلیت های چهارگانه مذهبی بود که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به رسمیت شناخته شده اند. در آن زمان، آیت الله مکارم شیرازی نیز تاکید کردند که برای حفظ وحدت ملی لازم است که حلقه اتصال وجود داشته باشد و اگر بنا باشد در هر منطقه ای کتاب های درسی به زبان آن منطقه تنظیم شود، وحدت ملی متزلزل خواهد شد. نهایتا در مجلس خبرگان قانون اساسی، با 62 رای مثبت و 5 رای ممتنع، تصویب شد که «استفاده از زبان های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارسی در کنار زبان فارسی آزاد است».  صورت مشروح مذاکرات مجلس خبرگان قانون اساسی هم در آن زمان منتشر شده و اکنون نباید از آن برداشت های اشتباه، ابزاری و غلط ارایه شود. این بند از قانون اساسی یعنی «آزادی استفاده از زبان های قومی و محلی در رسانه های گروهی» کاملا اجرایی شده است و در مورد تدریس زبان های قومی که مشخصا به زبان های اقلیت های مذهبی چهارگانه اشاره دارد، ده ها مدرسه برای آموزش هم وطنان کلیمی، آشوری، ارمنی و زرتشتی وجود دارد».

دکتر احمدی تصریح کرد: «کلمه قومی اضافه شده به این اصل قانون اساسی، معادل اقلیت های مذهبی به رسمیت شناخته شده در ایران است و این چیزی نیست که امروز از آن تعبیر به تنوع زبان و لهجه می کنند و مدعی می شوند که به مسایل قومی توجه نمی شود. متاسفانه امروز استنباط غلطی از این اصل قانون اساسی ارایه می شود و برخی مراجع مسئول  در کشور که باید قانون را تفسیر کنند، در این باره سکوت می کنند. اساسا به همین دلیل در آن زمان، در مجلس خبرگان قانون اساسی، خبرگان آذری، کرد، عرب و بلوچ هیچ ورودی به این موضوع نداشتند و واژه «قومی» اضافه شده به قانون، مساوی با اقلیت های مذهبی در نظر گرفته شد.  نکته مهم دیگری که وجود دارد، این است که در بند آخر همین ماده تصریح شده است: «تدریس ادبیات آنها در کنار زبان فارسی آزاد است». یعنی بجای تدریس زبان محلی، تدریس ادبیات محلی در نظر گرفته شده است. بجای زبان محلی، تدریس ادبیات محلی متشکل از شعر و ترانه و فولکلور و... لحاظ شده است. قانونگذار تعمدا بجای کلمه «زبان محلی»، «ادبیات محلی» آورده است. چون احساس می شد که تدریس رسمی زبان محلی در انسجام ملی و زبان فارسی که در حوزه تمدنی ما و در حوزه مذهبی ما کارساز است، مشکل ایجاد می کند. نکته مهم دیگر در این قانون این است که تدریس ادبیات محلی آزاد است و نه اینکه اجبار و تکلیف است. آزاد است یعنی اینکه الزام به انجام آن نیست و مدارس و آموزشگاه ها می توانند پس از ساعات آموزشی رسمی، دروس اختیاری و فوق برنامه برای ادبیات محلی و نه زبان محلی، دایر کنند که مخارج آن را هم نباید دولت بپردازد. مخارج تدریس دروس اختیاری ادبیات محلی را خود اولیاء دانش آموزان یا منابع دیگر می توانند، بپردازند و در ساعات رسمی درسی هم نباید باشد. اگر تدریس ادبیات محلی در مجلس تصویب شود، اجبار و تعهد به دولت ایجاد می شود و باید از برنامه درسی موجود کاسته شود تا زمان برای تدریس ادبیات محلی باز شود. احتمالا قومگرایان در مناطق مختلف، زمان اختصاص یافته برای زبان فارسی در مدارس را حذف خواهند کرد.  الان هم قوم گرایان دارند برنامه درسی تدریس زبان محلی را آماده می کنند».

پژوهشگر ارشد حوزه اقوام تاکید کرد: « این طرح شماری از نمایندگان مجلس شورای اسلامی، بر خلاف قانون اساسی ایران مطرح شده است که بخشی از این مباحث ناشی از عوامل قدرت و ثروت است. این نمایندگان نمی توانند مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم را حل کنند و با پیش کشیدن مسایل این چنینی، ذهن مردم را به این موضوعات مشغول می کنند. حال آنکه، براساس بررسی های علمی و نظرسنجی ها، در حوزه هایی که واگرایی در کشور وجود دارد، اولین مساله، مشکلات معیشتی است. براساس قانون اساسی نیز دولت ملی وظیفه ندارد که سرمایه ملی را صرف مسایل غیرملی بکند.  در ایران 600 زبان و گویش و لهجه وجود دارد که اگر بحث های زبانی را مطرح کنیم، باید ایران را به 600 قسمت تقسیم کنیم. حال آنکه حضرت آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی در 20 اردیبهشت 1394 ، با اشراف و اطلاعات کاملی که دارند، در سخنرانی در دانشکده افسری امام حسین (ع) به نمایندگان تذکر دادند که گسل های قومی و زبانی را فعال نکنند. ایشان با اطلاعات این توصیه را فرمودند و تصریح کردند که اولویت اول مردم ما مشکلات معیشتی است که باید حل شود».

استاد علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه با تاکید بر تلاش دشمنان ایران و تجزیه طلبان برای ایجاد اختلاف و تجزیه در کشور با اشاره به سابقه تبلیغات و بسترسازی دشمنان ایران برای تحریک قومیت گرایی در ایران بر محور زبان افزود: «بررسی های تحولات سال های اخیر نشان می دهد که ادبیات و نظریه پردازی این طرح در خارج از ایران انجام شده و در داخل ایران اجرا می شود. معلوم است که پشت این قضیه مسایلی مطرح است و میدان این بازی را دشمنان ایران طراحی کرده اند و ما هر طور در این میدان بازی کنیم، به ضرر ایران خواهد بود. زیرا طرح و میدان متعلق به خارج است. ما باید بر مبنای فرهنگ و تمدن ایرانی، میدان بازی را عوض کنیم. همچنین این سوال ها مطرح است که آیا آموزش زبان باید منطقه ای بشود؟ اگر منطقه ای شد، مثلا در مناطق آذری نشین، زبان های استانبولی و باکویی و تبریزی و اردبیلی و زنجانی و ارومیه ای و مراغه ای هر یک مدعی خواهند بود و هیچ کدام دیگری را نخواهد پذیرفت و در مرکز ایران هم قشقایی ها زبان خودشان را خواهند خواست و آذری را قبول نخواهند کرد. در مناطق کردنشین، کرمانشاهی و سنندجی و ایلامی و کلهری همه مدعی خواهند بود. آیا می توان آموزش زبان را استانی کرد که در استان های چندزبانه چه باید کرد؟ در تهران که از همه قومیت ها حضور دارند، چه باید کرد؟! این سوال مهم نیز مطرح است که آیا زبان مادری با زبان محلی یکسان است؟ برخی جریان ها با مطرح کردن موضوع زبان مادری، برای خواسته های آتی خود برنامه ریزی کرده اند. می خواهند بعدا بجای «آموزش زبان مادری» ، «آموزش به زبان مادری» را مطرح کنند. ما 852 کتاب درسی برای دانش آموزان در ایران داریم که اگر این ها را به زبان محلی تبدیل کنیم، تعداد آن 511 هزار و 200 مورد خواهد شد که معلوم نیست با کدام بودجه و به چه شکل باید انجام شود؟ اگر چنین روندی شروع شود، باید به دانشگاه هم تسری یابد که این نیز شروع راهی بی پایان و بدسرانجام است.  همچنین این سوال هم مطرح است که کسی که مادرش از یک قوم است و پدرش از قومی دیگر و زبان های مادری پدر و مادرش متفاوت است، به کدام زبان تعلق دارد؟ آیا زبان آذری شعبه ای از زبان ترکی است؟ زبان آذری به هیچ وجه شعبه ای از زبان ترکی نیست. آیا کسانی که این طرح را پیش می کشند، فرقی میان آذری و ترکی استانبولی و ازبکی و قرقیزی و قزاقی و ترکمنی قائلند؟ آنها براساس کدام مستندات ادعا می کنند که 60 درصد مردم ایران به ترکی سخن می گویند؟!  کسانی در داخل ایران این ادعاها را مطرح می کنند، اما شک نداشته باشید که منبع اصلی این ادعا در آن طرف مرز است و باید همان 30 سال پیش که در باکو و ترکیه این ادعاها برای نخستین بار مطرح شد، بطور جدی به آنها پاسخ داده می شد تا این دروغ ها و مطالب نادرست و جعلی به داخل ایران تزریق نشود.  بنده در سال 2004 با یک استاد دانشگاه اروپایی ملاقاتی داشتم که می گفت قرن 21 قرن نابودی زبان فارسی خواهد بود، زیرا در میان تمامی تمدن های دنیا، صرفا تمدن ایرانی است که با اتکاء به زاینده و تولید کننده بودن زبان فارسی، توانسته است خود را در مقابل تمدن غربی خود را حفظ کند و حتی تمدن غربی را به چالش بکشد، بنابراین باید برای از بین بردن تمدن ایران، زبان فارسی از بین برود.  به همین علت، حجم حملات به زبان فارسی چند ده برابر و بلکه چند صدبرابر شده است. متاسفانه ، دولت های ایران هم که سرکار آمده اند، در این سال ها 250 مرکز زبان فارسی را تعطیل کرده اند!  مگر قرار نبود مطابق اسناد بالادستی نظام و راهبردهای ابلاغ شده مقام معظم رهبری، زبان فارسی جزء یکی از هشت زبان برتر دنیا بشود؟! چرا شما در راستای هدف غرب، 250 مرکز آموزش زبان فارسی را تعطیل کرده اید؟» 

دکتر ابوالفضل ظهره وند، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی نیز در این برنامه رادیویی،  درباره طرح «تدریس زبان های محلی و قومی در کشور گفت : «در این قضیه غفلت وجود دارد، بخصوص در حوزه نگاه معرفت شناسانه به فرهنگ و هویت و تمدن ایرانی و فهم از این موضوع. در این مقطع از تاریخ دنیا، شاهد هستیم که عرصه اصلی منازعات، جنگ هویتی و تمدنی است. تمدن غرب بخاطر ماهیت و سرشت درونی آن، دچار سرگشتگی و آلوده به جنگ و خونریزی و تضاد است. اما، امروز تمدن ایرانی سربلند است و در هرکجا حضور داشته، سخن از اتحاد و مبارزه با ظلم و استعمار زده است. در همین نمونه اخیر، تا زمانی که تمدن ایرانی در سوریه حضور داشت، یکپارچگی بود و ایرانیان قطع نظر از قومیت، دین و مذهب به یاری همه انسان ها صرف نظر از مسلمان و غیرمسلمان می پرداختند، اما از زمانی که براساس طرح های ژئوپلیتیک غرب، یک گروه تروریست را به قدرت رساندند و یک جنایتکار را رییس جمهوری سوریه کردند، چنان جنایاتی در سوریه رخ می دهد که صدای خود غربی ها را هم درآورده است و این فضاحتی است که تمدن غرب ایجاد کرده است.  دوستانی که طرح اخیر را با غفلت های شناختی از هویت و تمدن ایرانی مطرح کردند، دچار این غفلت هستند که این تمدن محصولی است که از طریق زبان فارسی و ادبیات فارسی به دست ما رسیده است. من خودم کرد هستم. اما باید توجه داشته باشیم که ایران کشوری دارای اقوام مختلف است.  فرهنگ و تمدن غنی ایران، برآیند گویش ها و فرهنگ های مختلفی است که زبان فارسی آنها را به هم متصل و تمدن ایرانی را خلق کرده است. زبان فارسی عامل اتحاد و عامل رشد و توسعه ایران است. زبان باید بتواند در مهندسی اجتماعی نقش ایفاء کند. هویت جمعی ما، شخصیت فردی ما را نیز می سازد و این زبان است ما را در شرایط رشد و توسعه قرار می دهد. حال، برخی افراد با غفلت پافشاری می کنند که دروس باید به زبان مادری تدریس شود. آیا اینها نمی بینند که افغانستان را با همین نوع جزمیت های قومیتی و مذهبی به چه وضعیتی دچار ساختند و تحت تاثیر این نگاه به روی همدیگر شمشیر کشیدند. در افغانستان، واقعیت این است که زبان پشتو از زیرشاخه های فارسی است و خط هم فارسی است، اما بطور خیلی عجیبی این را انکار می کنند و علیه زبان فارسی موضع می گیرند. حال آنکه اگر این واقعیت را می پذیرفتند، می توانست موجب مفاهمه و نگاه مشترک شود. زبان های مادری به جامعه ما زیبایی می دهد و البته، نخ تسبیح و اتصال و وحدت این جامعه زیبا، زبان فارسی است که اگر تضعیف شود همین جامعه زیبا در خطر خواهد بود. ما با زبان فارسی از کثرت به وحدت رسیده ایم، ولی اکنون می خواهند ما را به کثرت بازگردانند. خوشبختانه با فضای باز و آزادی که در کشور داریم، طرحی که در کمیسیون مطرح و رای آورده بود، در صحن مجلس رد شد و نمایندگان  هم که طبق قانون نماینده تمام ملت هستند و فقط به حوزه انتخابی خود تعلق ندارند، آن را تصویب نکردند». 

دکتر سید کاظم دلخوش، معاون امور تقنینی و مجلس معاونت پارلمانی ریاست جمهوری نیز در برنامه «رهنمون» رادیو فرهنگ گفت: «من چون نماینده ریاست جمهوری هستم، از موضع مخالف یا موافق در این باره سخن نمی گویم و فقط نظر کارشناسی می دهم. نکته اول این است که قانون اساسی تاکید کرده است که زبان و خط مشترک و رسمی مردم ایران ، زبان فارسی است و اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید به زبان فارسی باشد. در همین قانون اساسی هیچ ممنوعیتی برای استفاده از زبان های محلی و قومی و رسانه های گروهی و حتی تدریس ادبیات آنها در مدارس در کنار زبان فارسی در نظر گرفته نشده است. یعنی اینکه در شرایط کنونی هم اگر جایی بخواهند زبان محلی را تدریس کنند، هیچ ممنوعیتی وجود ندارد. این طرح در دوره یازدهم مجلس مطرح بود که وزارت آموزش و پرورش و شورای عالی انقلاب فرهنگی و برخی دستگاه های دولتی مخالفت هایی کردند و معلق ماند و اخیرا هم شورای عالی انقلاب فرهنگی که در امور آموزشی و فرهنگی مصوباتش برتر از قانون مجلس است، مخالفت کرده است. هیچ کدام از این ها با اصل 15 قانون اساسی مخالفتی ندارند، اما همگی مخالف این هستند که در شرایط کنونی، مجلس چنین طرحی را تصویب کند.  اما، در عین حال، دولت می تواند پیگیری هایی را در برخی نقاط کشور که حساسیت وجود نداشته باشد، کارهایی را انجام دهد! زیرا، ما در ایران چندصد زبان و گویش و لهجه داریم. مثلا در استان گیلان حدود 27 گویش وجود دارد که اگر به هر زبانی تدریس شروع شود، این خود منبع اختلاف خواهد شد. ضمن اینکه این کار خیلی هم هزینه دارد. از آنجا این کار بار مالی دارد، اصلا نمایندگان مجلس نباید برای آن طرح ارایه دهند و اگر لازم هم باشد، دولت باید به صورت لایحه با درنظر گرفتن منابع مالی و با لحاظ بار امنیتی و سیاسی آن و نیز توجه به اسناد بالادستی و اهداف وزارت آموزش و پرورش اقدام کند. در همین شرایط کنونی هم قانون اساسی این آزادی را در نظر گرفته است که هر کس شخصا به هر زبان محلی آموزش ببیند و آموزش بدهد و بنده خودم به سه زبان محلی مسلط هستم و هیچ محدودیتی وجود نداشته است و خودم آموخته ام»

شایان ذکر است در نشست روز چهارشنبه (۸ اسفندماه) صحن علنی مجلس شورای اسلامی، گزارش کمیسیون آموزش، تحقیقات و فناوری مجلس شورای اسلامی درباره  «طرح تدریس ادبیات زبان‌های قومی و محلی در مدارس کشور» در دستور کار قرار گرفت. نمایندگان مجلس شورای اسلامی با ۱۰۴ رای موافق، ۱۳۰ رای مخالف، ۵ رای ممتنع از ۲۴۶ نماینده حاضر با کلیات آن مخالفت کردند.

radio-farhang-03_12_20-10_30.mp4

radio-farhang-03_12_20-11_00.mp4





https://irrcmr.com/post/422