*حامد کاظم زاده

قفقاز شمالی با واقع شدن در شمال جبال بزرگ قفقاز و جنوب روسیه از دیرباز با ایران زمین و جهان اسلام در ارتباط بوده است. این خطه از هفت جمهوری و دو ولایت تشکیل شده که از شرق عبارتند از جمهوری های داغستان، چچن، اینگوش، اوستیای شمالی، کاباردینو ـ بالکاریا، کراچای ـ چرکس و آدیغه و همچنین ولایت های کراسنودار و استاوراپل. این منطقه یک ششم از کل تولیدات کشاورزی روسیه را با داشتن ۱۲% از جمعیت این کشور داراست. وجود نفت و گاز، محسوب شدن در کریدور شمال به جنوب، داشتن بنادر مناسب و قرار گرفتن در کنار دو دریای سیاه و مازندران از سایر خصوصیات ژئوپلتیک ای منطقه است.

تنوع فرهنگی و اجتماعی از جمله پراکندگی قومی از نژاد آلتایی، هندواروپایی و قفقازی، تنوع زبانی با بیش از ۶۰ گونه زبان شناخته شده، شاخصه های دینی با دارا بودن گوناگونیِ مذهبی از اسلام حنفی، شافعی و شیعی، یهودیت، مسحیت ارتودکس شرقی، گریگوری و کاتولیک، بودیسم، ادیان یکتاپرستی باستانی مانند یزیچنیک و ادیان یا باورهای خرافی یا به تعبیر بومی بت پرستی، پیچیدگی های سیاسی و اجتماعی منطقه را نشان می دهد. تمامی این خصیصه ها در سالهای پایانی دهه هشتاد میلادی و اواخر دوران اتحاد جماهیر شوروی باعث بحرانهای شدید امنیتی در این منطقه گشت که بیشتر این تعارضات ریشه در دوران گذشته داشت که پرداختن به آن در این مقال نمی گنجد.

متأسفانه عدم مطالعات میدانی توسط پژوهشگران ایرانی در حوزه مطالعات منطقه ای بخصوص در مورد منطقه قفقاز شمالی، اطّلاعات محدودی و تاحدودی نادرست را برای پیش فرض های ما تولید کرده است که باید این نقیصه از طریق برقراری ارتباطات علمی و فرهنگی با منطقه کاهش یابد.

نگارنده با اهداف فوق و بررسی اجمالی از ساختارهای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی منطقه و با هدایت اساتید مرتبط در مهر ماه ۱۳۸۷ سفر به منطقه را آغاز نمود و در مجموع این سفر در حدود ۶ ماه به درازا کشید و در اسفند همان سال با بازگشت از مرز زمینی مغری ارمنستان به وطن پایان یافت. از مشکلات سفر می توان به مسائل امنیتی که معمولاً باعث تأخیر در ادامه سفر می شد و همچنین عدم دسترسی مستقیم به منطقه از طریق زمینی و حتی هوایی اشاره نمود. بدین ترتیب و با عبور از مسکو و حرکت به سمت ولادی قفقاز پایتخت تاریخی اوستیای شمالی سفر رنگ و بوی قفقازی گرفت. رفتارهای مردمی، چهره ها، رنگ شهر و تمامی عناصر فرهنگی و اجتماعی نسبت به مسکو تغییر کرد.

برای عدم تداخل اطّلاعاتی در زمینه جمهوری ها، کلیات دیده شده به صورت جغرافیای از شرق به غرب داده می شود. بدین ترتیب به نخستین جمهوری یعنی داغستان می پردازیم. داغستان در قفقاز شمالی یکی از متنوع ترین پراکنشهای قومی را داراست، بدین سان که با داشتن حدود دو میلیون و دویصد هزار نفر جمعیت، ۳۰ گونه قومی در آن ساکن اند از جمله مهمترین آنها عبارتند از آوارها، دارگین ها، لزگین ها، لاک ها، کومیک ها، آذری ها، تات ها و ... . اسلام در منطقه رنگ و بوی قوی تری نسبت به سایر مناطق قفقاز داراست و وجود متعدد مساجدی که در سالیان اخیر ساخته شده است، نشانه ای بارز از آن می باشد. داغستان را باید شمالی ترین ناحیه از ایران فرهنگی و جهان ایرانی دانست که نخستین فتوحات اسلامی نیز در آن رخ داد. در مورد مسائل امنیتی که در آنجا به راحتی قابل مشاهده است، باید به تعارضات قومی اشاره نمود که معمولاً با پرسیدن یک سئوال دربارۀ قوم همجوار نمود پیدا می کند.

اختلاف دارگین ها و آوارها برای کسب قدرت ریشه در این تعارضات تاریخی دارد. بازرسی ها و حضور بی اندازه نیروهای انتظامی در خیابان ها و اطراف شهرها، محدودیت های عبور و مرور در مرزهای هر یک از جمهوری ها از تدابیر امنیتی در قفقاز شمالی محسوب می شود که در داغستان نیز نمود چشمگیری دارد. از نکات قابل توجه در این دیار می بایست به فراوانی میراث ایرانی و همچنین ایراندوستی مردم منطقه اشاره نمود. آثار مسجد خامنه (ایرانیان) و قبرستان قدیمی شهر ماخاچکالا پایتخت داغستان، از یادمان های وجود ایرانیان در ۲۰۰ سال اخیر است. شهر دربند یادمان ایرانیان شکوهی وصف ناگفتنی دارد که هر ایرانی را به اشک ذوق وا می دارد. گویی آدمی در وطن در شهر گور فارس یا تخت سلیمان آذربایجان قدم می نهد. مسجد ایرانیان و مردم ایرانی که به آذری سخن می گویند، همه یادگار وطن است. نارین قلعه (نارین کالا) قلعه دوره ساسانی که تا قرون متأخر نیز از آن استفاده می شد، نگین جنوب روسیه و تنها اثر ثبت شده از قفقاز در یونسکو است. در این قلعه آثار فراوانی از ایرانیان و بومیان ساکن موجود است که گفتن آن در این مقال لازم نیست.


همسایه غربی داغستان، جمهوری چچن است که کشور درد و رنج و مردم ستم دیده از زمان دودایف تا باسایف است، گروزنی پایتخت آن را که قبل از سفر می پنداشتم ویران شده، همکنون شهری مدرن، بزرگ و جدید با ساختمان های نو و شیشه ای است. مردم همه از رئیس جمهور جوان و طرفدار آقای پوتین راضی و او را بسیار دوست می دارند. عکس رمضان قادرف به همراه پوتین در در و دیوار شهر نگین ساختمان هاست. در چچن هر که را دیدم از ایران گفت، از شاهنامه خواند و همه خواستار تأسیس کرسی زبان فارسی یا ایرانشناسی در دانشگاه یا آکادمی علوم بودند. مذهب حنفی و شافعی شریعت این مردم است ولی آنچه نمایان نیست و قدرت بسیار دارد همانا طریقت های قادریه و نقشبندیه است. از نکات شایان توجه در چچن باید به امتناع مردم در صحبت کردن دربارۀ جوهر دودایف رئیس جمهور ملیگرا چچن، تغییر تفکر مردم دربارۀ روسیه و همچنین پخش فیلم های ضدتروریستی مجاهدین اسلامی چچنی در گروزنی اشاره نمایم که برای بنده سئوالات بسیاری را ایجاد نمود. همچنین باید بدانیم که چچن ها از سایر ملل قفقازی جمعیت بیشتری را دارا هستند.
اینگوش کشوری کوچک، در بین چچن و اوستیای شمالی ست. مگس پایتخت نوساز این جمهوری ست. اینگوش ها همواره با همسایگان خود بخصوص با اوست ها درگیری دارند و این اختلاف ریشه در زمان تبعید این قوم در سال ۱۹۴۴ به جرم خیانت و بازگشت در سال ۱۹۵۷ است که بخشی از اراضی آنها به اوست ها داده شد. درگیری نظامی شدید در سال ۹۲ و برخورد های دائم مرزی یادآور این اختلافات است.
جمهوری اوستیای شمالی یا ایرستون شمالی در مرکز قفقاز شمالی قرار گرفته است که از دوره استالین به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد و بخش جنوبی به گرجستان و بخش شمالی به روسیه داده شد. مردم این دیار از نژاد ایرانی و به یکی از زبانهای ایرانی شاخه های شرقی صحبت می نمایند. از نکات قابل توجه در اینجا می توان به ایراندوستی شدید مردم منطقه و خونگرمی و مهمانوازی مردم، وجود مذهب یا باور یزیچنیک (یزیدی یا ایزدی) که بیشتر مردم اوستیا چه مسلمان و چه مسیحی به آن پایبندند که بنده تا کنون چیزی از آن نشنیده بودم که به یک خسا (خدا) و هفت ایزد (مانند مزداپرستی و یا شباهتی با مهرپرستی) اعتقاد دارند و پرستشگاه هایشان در طبیعت(جنگل) و غارهای دستکن یا طبیعی ست و در اعتقاد خودشان این آیین به سرمتیان و سکاها و آلان ها مربوط است و مراسمات و جشن هایش بصورت ملی درآمده است، وجود میراث ایرانی از جمله محله ایرانی های ولادی قفقاز با سبکی قجری و همچنین وجود ساختمان سفارت ایران و مسجد و مدرسه ایرانیان(نوروز) در دوره قاجار، علاقه به شاهنامه به طوری که اکثر افرادی که بنده با آنها برخورد داشتم یک شاهنامه روسی در خانه داشتند، وجود ایرانیان بیشمار که زبان و هویت خود را از دست داده و روس یا اوست شده اند، اشاره نمود.

در کنار اوستیا و در اصل غرب قفقاز شمالی چرکسستان قرار دارد که همکنون از سه جمهوری کاباردینوـ بالکاریا (قبارطه ـ بلغار)، کراچای ـ چرکس (قراچای ـ چرکسستان) و آدیغه تشکیل شده است. بطور کلی سه قوم کابارد، چرکس و آدیغه ای از نژاد قفقازی هستند که ایرانی ها و ترکها به آنها چرکس می گویند. زبان آنها از زبان های قفقازی در گروه آبخازی ـ آدیغه ایست ولی هر کدام مقداری متفاوت است، بطوری که کاباردا و چرکس ها از نظر زبانی به یکدیگر نزدیکترند تا آدیغه ها. تنها نکته قابل توجه در این منطقه زیبایی چهره مردان و زنان چرکسی و نام آنها بود مانند رستم، آرزو، جهانگیر، شقایق و ...

در مورد کراچای ها و بالکار ها نیز باید افزود که آنها از نژاد آلتایی هستند و به زبان ترکی باختری تکلم می نمایند. در تقسیمات سیاسی در دوره شوروی این دو قوم را با دو قوم کابارد و چرکس ادغام کرده و دو جمهوری متفاوت ایجاد نمودند و همین مورد همکنون باعث اختلاف میان این اقوام شده است. در سرزمین های غربی قفقاز بندرت در شهری می توان دو مسجد پیدا نمود و تقریباً از اسلام افراطی در شرق قفقاز هیچگونه خبری نیست.
سرزمین قفقاز شمالی را یک بخش از جهان اسلام دریافتم که تنها مضامین اسلامی بعلت عدم آموزش تنها در نام ها و اماکن مانده است. در شرق اسلام قوی تر از غرب است و اوستیا تنها جمهوری مسیحی قفقاز شمالی در مرکز آن قرار دارد. مضامین ایرانی را بیشتر در شرق یافتم در حالی که فکر می کردم در غرب یعنی چرکسستان بیشتر می توان از آن چیزی یافت. نام دکتر محمود احمدی نژاد بعنوان یک فرد محبوب در سیاست و رهبر جریان ضد آمریکایی در میان قفقازیان است ولی بطور کلی محبوبیت ایرانیان از روس ها در قفقاز بالاتر است. همچنین در جای جای قفقاز هنوز هم می توان عناصری از میراث و فرهنگ ایرانی یافت. بحرانهای امنیتی همچنان در قفقاز شمالی وجود دارد و تدابیر شدید امنیتی در شهرها و مرزها بسیار نمایان است.

منبع: ایراس