تلاش برای تحریف  و تغییر هویت آذربایجان، حداقل سابقه ای یکصد ساله دارد. آنجا که کوششهای اروپایی – یهودی برای ایجاد « شکاف از درون » در امپراتوری عثمانی با شکل گیری تشکل‌ها و محافل و نشریات و « اجاق »های پان ترکیستی و پان تورانی نتیجه داد و بافروپاشی عثمانی ، مملکتی نو به نام « ترکیه » ایجاد شد ، در حالی که در طول تاریخ ، نه در آسیای صغیر و آناتولی و نه درمناطق دیگر جهان ، کشوری به نام «ترکیه» وجود نداشته است.

با پدید آمدن کشوری به نام ترکیه- که حدود یک صد سال از عمر آن می گذرد – و نهادینه شدن نظریه های منحط و تفرقه افکنانه مانند پان تورانیسم و پان ترکیسم در نظام آموزش رسمی و غیر رسمی کشور نوپای ترکیه ، توجه سران پان تورانیسم و پان ترکیسم به جامعه آذربایجانی‌های ایران و مسلمانان قفقاز (جدا شده از ایران طی عهدنامه های گلستان و ترکمانچای ) معطوف شد. سران ترکیه جدید اگر چه نظریه های توسعه طلبانه مانند تشکیل توران از ترکیه تا چین را در تخیلات رنگین خود داشتند ، اما برآمدگان آل عثمان و عثمانی و « باب عالی» همچنان به رسم پیشینیان خود ، به شدت تفکرات ضد شیعی نیز داشتند.( همچنانکه امروز نیز همین تفکر در دولت ترکیه منجر به حمایت از گروههای تروریستی شده است که در عراق و سوریه و یمن و افغانستان و …شیعیان را می کشند.)

سران ترکیه جدید که با فروپاشی عثمانی  نگاه به سوی قفقاز و آسیای میانه داشتند و تحت نظریه های پان تورانی ، خواب شیرین الحاق آذری های ایران و قفقاز را می دیدند و این مناطق را از دوردستهایی مانند ترکستان ، بسیار به خود نزدیک می دیدند ،شروع به اعزام ماموران نظامی – جاسوسی خود به قفقاز و آذربایجان ایران کردند. ترکها می دانستند که مسلمانان قفقاز و آذری های ایران شیعه اند و نفرتی تاریخی از ترکهای متجاوز و مهاجم در دل دارند . تجاوزها و هجوم ترکها برای اشغال آذربایجان  و ولایتهای قفقازی ایران ، دهها جنگ خونین را در عهد صفوی و افشار و حتی عصرقاجار رقم زده بود. حتی تبریز برای مدتی تحت اشغال ترکهای عثمانی قرار گرفت که با سیاست ورزیها و جنگهای شاه عباس دوباره آزاد شد

با شکل گیری محافل پان ترکی (پان تورانی) از اواخر دوره عثمانی در استانبول ،این اندیشه که نظریه پردازان یهودی- اروپایی مانند آرمینیوس وامبری و…برای رواج و رونق آن می کوشیدند، تلاش‌هایی نیز برای بسط این نظریه ضد اسلامی (پان ترکیسم – پان تورانیسم)در جامعه آذربایجانی های ایران و قفقاز توسط ترکها آغاز شد که از چهره های شاخص در این زمینه می توان از برخی عناصر نظامی – جاسوسی ترک مانند «روشنی بیگ» نام برد.

دولت شوروی که سرمایه گذاری گسترده یا در زمینه اقوام در حوزه های سیاسی و نظامی و فرهنگی و تاریخ نگاری انجام داده بود ،به شدت با پان ترکیسم و پان تورانیسم عثمانی – یهودی به مقابله برخاست و برای نفوذ در آذربایجان ایران ، «پان آذریسم» را پی ریزی کرد

 دولت شوروی دو هدف از این کار داشت : مقابله با نفوذ ترکها در قفقاز ، و نفوذ در آذربایجان ایران تلاش برای الحاق آن به شوروی نقطه عطف تلاشهای شوروی برای عملی ساختن ایده پان آذریسم را می توان در تشکیل فرقه دمکرات آذربایجان و تشکیل حکومت دست نشانده در آذربایجان ایران به دستور استالین دانست.این حکومت دست نشانده که یکی از باسابقه ترین عناصر کمونیستی (میرجعفر پیشه وری ) ریاست ظاهری آن را بر عهده داشت ، به دلیل عدم گرایش مردم آذربایجان به اندیشه قومگرایی (پان آذریسم) و نداشتن پایگاه مردمی بیش از یک سال دوام نیاورد و بعد از خروج نیروهای اشغالگر شوروی از آذربایجان دچار زوال شد.

قبل از فروپاشی شوروی ، موضوع پان آذریسم از سوی مسکو مدیریت می شد و موضوع پان ترکیسم نیز از سوی ترکیه(و البته به نیابت از آمریکا و استعمار) اداره می شد. در آن زمان ، پان «ترکیسم و پان تورانیسم» در تقابل با پان آذریسم بود! چنانکه در جریان تشکیل حکومت دست نشانده فرقه دمکرات در تبریز، رادیو آنکارا همواره علیه این حکومت سخن می گفت.

بعد از فروپاشی شوروی و تشکیل یک واحد سیاسی جدید به نام جمهوری آذبایجان با دولتی غربگرا و ضد دین ، موضوع پان آذریسم نیز تحت مدیریت غرب قرار گرفت و بدینگونه پان ترکیسم و پان آذریسم به همسویی رسیدند! و البته پان آذریسم در سیطره پان ترکیسم قرار گرفت و تلاش می شود که تضادها و مناقشات و تفاوتهای تاریخی ، مذهبی و استیلاجویانه بین این دو ایده حل و هضم و به فراموشی سپرده شود.

همسویی پان ترکیسم و پان تورانیسم با پان آذریسم در تلاش برای تغییر و تحریف هویت اصیل آذربایجان نیز به روشنی پیداست. همه بر این اعتقاد هستیم که آذربایجان به عنوان سرزمینی از کشور کهن ایران، دارای هویت و فرهنگی تاریخی و اصیل و کهن است که این هویت در طی مراحل رشد و شکوفایی تاریخی به مرحله ای خاص رسیده است، مرحله ای که در آن آذربایجان به عنوان خاستگاه حکومت وحدت ملی و فراگیر شیعه و کانون نهضت‌های شیعی مانند نهضت صفوی ، نهضت تنباکو، نهضت مشروطه مشروعه،قیام تاریخی ۲۹ بهمن و… مطرح می شود. یعنی آذربایجان در مرحله ای از شکوفایی هویتی خود ،هویتی عاشورایی و اهل بیتی و شیعی و اسلامی یافته است و این هویت در تعارض و تضاد آشکار با ایده های ضد اسلامی مانند پان ترکیسم و پان تورانیسم و پان آذریسم و خرمدینی‌گری است. این هویت ، حتی در دروه اوج اقتدار ترکهای عثمانی نیز که وسعت امپراتوری شان چند برابر ایران بود ، در مقابل سلطان سلیم ترک متجاوز و مهاجم پایداری کرد و تسلیم نشد ، چه رسد به امروز که ترکیه بخشی از اردوگاه و امپراتوری غرب تلقی می شود.

در هر حال ، آذربایجان به لحاظ هویتی همواره در تقابل و تضاد با اندیشه ها و ایده های غیردینی و مکتب‌های استعماری مانند پان ترکیسم و پان تورانیسم و پان آذریسم بوده است. یعنی تا زمانی که آذربایجان با هویت تاریخی اصیل و طبیعی و اسلامی و انسانی خود زنده است ، امکان آن وجود ندارد که سیطره و سلطه هویت نوپیدا و ساختگی و استعماری قوم‌گرایی و پان ترکیستی را بپذیرد. از این روست که قدرت‌هایی که در اندیشه هضم و بلعیدن آذربایجان به عنوان « کانون جوشان قدرت ایرانی» هستند ، به شدت در پی تغییر و تحریف هویت آذربایجان هستند.

طی بیست سال اخیر تلاشهای گسترده ای در خارج و داخل ایران برای تغییر و تحریف هویت شیعی و اسلامی و ایرانی آذربایجان  انجام گرفته است . این تلاشها دهها برابر افزونتر از تلاشهایی است که طی حدود هشتاد سال (قبل از این بیست سال )انجام گرفته بود.

 این تلاشها از تشکل سازی در خارج و داخل ، انتنشار نشریه در داخل و خارج ، راه اندازی شبکه های تلویزیونی در خارج و نفوذ به شبکه های داخلی یا تحت تاثیر قرار دادن آنها، برگزاری اردوها  و تجمعات شهری و کوهستانی ، تا انتشار نشریات محلی و راه اندازی سایتها و شبکه های اجتماعی به طور انبوه را در برگرفته است.

هم اکنون حتی برخی نشریات در شمالغرب ایران با مجوز وزارت ارشاد منتشر می شوند که محتوا و جهت گیری آنها به شدت پان ترکیستی است. همه ی این تلاش‌ها در یک نگاه درست ، جز تلاش برای تحریف و تغییر هویت تاریخی و اصیل آذربایجان نیست.

انتشار مقالات و نوشته های غیر علمی با استناد به کتابهای مکتب تاریخ نگاری پان ترکیسم و کتابهای منتشره در ترکیه و باکو؛ و تبلیغات و گفتارها و اشعار عوامانه با تاکید بر احساسات قومگرایانه و احساس برتری قومی و زبانی و نژادی، بخش بزرگ فعالیتهای پان ترکیستی و پان تورانی برای تحریف هویت آذربایجان را شامل می شود.

تلاش برای تحریف هویت آذربایجان چنان گسترده شده ،که حتی به «نام آذربایجان» که در نگاه نخست این نام بیانگر تاریخ و هویت و جایگاه اوست نیز کشیده شده است. ، طی سالهای اخیر تلاشهایی صورت گرفته تا وانمود شود که کلمه تاریخی «آذربایجان» که قدمتی همسان با قاموس ایران دارد، نه یک واژه ایرانی ، بلکه واژه ایست غیر ایرانی و مرکب از چهار کلمه آذ + ار + بای + جان !!!؟؟

روانشاد پروفسور اقرار علی‌اف در کتاب ارزشمند تاریخ آتروپاتگان می نویسد : تا چندی پیش درباره معنای واژه آذربایجان(سرزمین آتش و معابد و آتشگاهها) هیچ اختلافی وجود نداست ولی اخیرا افرادی پیدا شده اند که معانی «من درآوردی »برای این واژه تراشیده اند که هیچ مبنای علمی ندارد.

علاوه بر تلاش برای تغییر و تحریف معنای کلمه آذربایجان ، براب تغییر و تحریف صورت و رسم الخط تاریخی آن نیز کوشش می کنند ! بدینگونه که وابستگان پان تورانیسم و پان ترکیسم ، «آذربایجان» را به صورت تحریف شده « آزربایجان» می نویسند!

تحریف گران به جای استفاده ازعبارت « زبان آذربایجانی یا زبان آذری» همواره از عبارت « زبان ترکی»در داخل ایران  استفاده می کنند ، و اگر کسی از عبارت‌های زبان آذربایجانی یا زبان آذری یا زبان ترکی آذری استفاده کند ، بر می آشوبند که فارسها دارند چنین و چنان می کنند ! این در حالی است که رسانه های دولتی باکو و حتی کتابهای درسی و دانشگاهی هم در این کشور جدا شده از خاک ایران ،همواره وهمیشه از عبارت « زبان آذربایجانی» استفاده می کنند و هرگز زبان آذربایجانی و آذری را به نام زبان ترکی یاد نمی کنند!

علاوه بر تحریف معنای آذربایجان و تحریف شیوه نوشتاری صدها ساله واژه تاریخی آذربایجان ، تلاش می کنند واژه زیبای « آذری» را به عنوان واژه ای منفور جلوه دهند! این در حالی است که تا چندی پیش حتی سران پان آذریسم و دلبستگان پان ترکیسم نیز این واژه را بر خود می پسندیدند. چنانکه دکتر «محمدتقی زهتابی» چهره شناخته شده پان آذریسم و متمایل به پان ترکیسم در سال ۱۳۷۱ کتابی با عنوان « معاصر ادبی آذری دیلی »( زبان ادبی معاصر آذری) در تبریز منتشر کرد و زیان آذربایجانی را به عنوان زبان آذری مطرح نمود و هیچ بازتاب منفی نیز نداشت ، ولی طی چند سال اخیر ، پان ترکیستها به شدت روی واژه آذری حساس شده اند و آن را به عنوان فحش برای خود حساب می کنند، چرا ؟

 لابد کارگزاران پشت پرده چنین دستور فرموده اند.

به یاد دارم دکتر «قابیل جمال اف» که سالها در دوره شوروی به عنوان کارگزار فرهنگی در سفارت شوروی در تهران بود، طی گفتگویی شرح داد که از مسکو دستور رسید به جای « ادبیات ایران » باید از عبارت « ادبیات فارس !» استفاده کنید

نفرت پراکنی علیه زبان فارسی که زبان ادبی و میهنی آذربایجانی ها در طول تاریخ بوده است ، از دیگر شگردها و شیوه های جریان پان ترکیسم و پان آذریسم در ایران و برخی کشورهای همسایه است.آنها کوشش می کنند با تبلیغات عوامانه ، زبان فارسی را به عنوان زبان بیگانه و زبان فارسها تلقی کنند، این در حالی است که در طول تاریخ زبان فارسی ، زبان اصلی ادبیات آذربایجان بوده است.از هزار سال قبل تاکنون شاعرانی مانند قطران تبریزی، همام تبریزی،نظامی گنجوی ، خاقانی شروانی، بدر شروانی ،مجیرالدین بیلقانی ، واله داغستانی،صائب تبریزی ، سیدمحمدحسین شهریار و…به زبان فارسی سروده و نوشته اند.چگونه می توان زبانی را که با تاریخ آذربایجان درهم تنیده و زبان قطران و نظامی و صائب و خاقانی و …بوده ، زبان بیگانه برای آذربایجان تلقی کرد؟

درتبلیغات جریان پان ترکیسم علیه آذربایجان ، مذهب و تشیع به عنوان هدف اصلی تلقی میشود. همانگونه که گذشت ،هویت آذربایجان – به شدت مذهبی یعنی شیعی است.بی دلیل نیست که آذربایجان خاستگاه حکومت فراگیر شیعه در ایران بوده و طی پانصد سال گذشته نیز همواره به عنوان پایگاه اصلی قدرت تشیع در ایران مطرح بوده است. عاشورا – به عنوان چهره ای دیگر از غدیر- کانون جوشان هویت آذربایجان است.در حالی که کانون هویت در قومگرایی و پان ترکیسم و پان آذریسم و پان تورانیسم،آداب و رسوم و تاریخ ترکستان و مغول‌ها و خرمدینی ها و … است.

 دشمنی جریان قومگرایی و پان ترکی و پان آذریستی را در عملکرد دولت‌های باکو و آنکارا به روشنی می‌توان دید. دولت باکو هر گونه عزاداری برای سیدالشهدا علیه السلام را در ملاءعام ممنوع کرده است. نصب پرچم‌های عاشورایی و عزای حسینی نیز ممنوع است. تشکیل نماز جمعه هم ممنوع است. آموزش قرآن در مدارس نیز ممنوع است، حجاب نیز همچنان و…سال گذشته ر هجوم نیروهای مسلح دولت باکو به مجالس عزاداری در نارداران عده ای به شهادت رسیدند…این همه دشمنی دولت باکو با حضرت سیدالشهدائ علیه السلام برای چیست؟

نقش دولت آنکارا در کشتار شیعیان عراق و سوریه و حمایت از افراطی ترین گروههای تکفیری بر کسی پوشیده نیست. خیلی از نیروهای ترکستان چین توسط ترکیه جذب شده اند و اکنون در سوریه و عراق به جنگ با شیعیان و نیروهای مقاومت اسلامی مشغول هستند

آنچه نوشته ها و تبلیغات پان ترکیستی به عنوان محتوا و نتیجه  در مورد تحریف هویت آذربایجان مطرح می شود ،در واقع این است که:

الف) آذربایجان، آذربایجان نیست، بلکه «ترکستان» است!

ب) ترکستان (سین کیانگ) منشاء هویت آذربایجان است!

ج) آذربایجان نباید هویت شیعی داشته باشد، هویت آذربایجان باید هویت ترکی و ترکستانی و تورانی باشد!

د) مردم آذربایجان، نه آذربایجانی و آذری که ترک هستند!

ه) زبان مردم آذربایجان نیز نه آذربایجانی یا آذری، که زبان ترکی است!

و) آذربایجان را باید « آزربایجان » نوشت !

ز) زبان فارسی که زبان نظامی و قطران و همام و مغربی تبریزی و پروین اعتصامی و خاقانی و صائب تبریزی و ….بوده ، یک زبان بیگانه است!

برای رسیدن به نتایج یاد شده، به شیوه های عجیب و غریب تاریخ مردم آذربایجان را به «ترکستان» پیوند می زنند و می کوشند که تاریخ آذربایجان را ادامه تاریخ ترکستان چین معرفی کنند.

تحریف گران، زبان امروز مردم آذربایجان را هم که آمیزه ای از زبانهای فارسی و ترکی و عربی و حتی آذری قدیم است، و نام صحیح و علمی آن زبان «آذربایجانی» یا به اختصار «آذری» است، به صورت مطلق «ترکی» می نامند و تنها چیزی که هنوز به صورت صریح مطرح نکرده اند، تغییر نام آذربایجان به ترکستان است. اما به نظر می رسد، چندان نیازی به طرح این مساله هم ندارند، چراکه این مساله می تواند مخاطب را به هدف نهایی پان ترکیسم، یعنی تبدیل و تغییر و تحریف «آذربایجان» به «ترکستان» متوجه سزد!

جمله ای منسوب به رهبر قیام آزادیستان، شهید شیخ محمد خیابانی است که: «آذربایجان لقمه خارداری است که از گلوی دشمن پایین نمی رود» این سخن، اگر با تامل نگریسته شود، سخنی است اندیشمندانه و درست و دقیق. این سخن شیخ شهید در روزگاری گفته شده که آذربایجان از سه جهت در معرض تهاجم بیگانگان بوده است، از یکسو امپراتوری ترکهای عثمانی در صدد تجزیه آذربایجان بود و از سوی دیگر با شکست روسیه در جنگ اول جهانی، دولتی نیمه رسمی با عنوان «جمهوری دمکراتیک آذربایجان» توسط پان ترکها به نیابت از ترکهای عثمانی در سرزمین های قفقازی جدا شده از ایران شکل گرفته بود و از سوی سوم، استبداد داخلی مورد حمایت استعمار برای سرکوب قیام آزادیستان می کوشید.در چنین روزگار پرآشوب و تاریکی، دشمنان موفق نشدند ، آذربایجان را تجزیه کنند. تجربه تاریخی هم نشان داده است که آذربایجان به گفته شیخ شهید، لقمه خاردار است. طی پانصد سال اخیر، ترکهای عثمانی، روسیه و ابر قدرت شوری علیرغم جنگها و تهاجمات و تجاوزات گسترده و خونین به آذربایجان نتوانستند این منطقه ایران را در اشغال نگه دارند.

جنگ چالدران را می توان بزرگترین تهاجم نظامی ترکها به آذربایجان دانست. در این جنگ اگر چه شخص امپراتور عثمانی (سلطان سلیم) با قریب دویست هزار سرباز ترک برای برانداختن حکومت نوپای شیعه و مستقل ایران به آذربایجان حمله کرد و توانست با غلبه بر هجده هزار سرباز فداکار ایرانی، تبریز را هم اشغال کند. اما با گذشت تنها چند روز فهمید که اگر از تبریز فرار نکند، جان خود را نیز از دست خواهد داد!

تجربه تاریخی دیگر، اشغال آذربایجان توسط شوروی در دوره جنگ دوم جهانی و ساختن حکومتی دست نشانده به نام «حکومت ملی!» برای تجزیه آذربایجان بود که این حکومت نیز به دلیل نداشتن پایگاه مردمی و وابستگی به بیگانه در یکسالگی فروپاشید!

تردیدی نیست، جریانی که تصمیم به تحریف و تغییر هویت آذربایجان بسته است، یک جریان خارجی است. مقامات سیاسی آمریکا، اسرائیل و حتی تحلیل گران و نظریه پردازان سیاسی بیگانه از «برنارد لوئیس» تا «هانتینگتون» بر لزوم تفرقه افکنی و مرزبندی قومی در خاورمیانه و بخصوص در ایران از سالها قبل تاکید داشته اند و در این راستا نظریه هایی ارایه کرده اند که طی مراحل اجرایی آن را می توان در قالب جنگهای خونین و جریانهای تروریستی و تجزیه طلبانه در عراق، ترکیه، افغانستان، سوریه، سودان و… دید.

طی ۲۰ سال اخیر، سرمایه گذاری کلانی برای ایجاد و فعال سازی جریان پان ترکیسم و تغییر و تحریف هویت شیعی و ایرانی آذربایجان به ترکستان انجام شده است. برای تغییر و تحریف هویت آذربایجانی، فعالیت های گسترده ای در قالب نشریه، تشکل سازی، نفوذ در مراکز رسانه ای و مطالعاتی، بکارگیری نمایندگان ناآگاه یا منفعت اندیش، انتشار کتاب و… انجام گرفته است.

در این بستر، ایجاد شورش ها و اغتشاشات و برهم زدن امنیت مردم آذربایجان نیز مورد توجه است. چنانکه در مواردی باب روز اغتشاشات، امنیت و آرامش مردم در برخی مناطق بر هم خورده است.

تشکیل فراکسیون با عنوان فراکسیون ترک زبانان در مجلس شورای اسلامی را نیز می توان حرکتی سیاسی و تبلیغاتی در راستای منافع پان ترکیسم و دشمنان آذربایجان ارزیابی کرد.

این اقدام را نمی توان با سخنانی نظیر اینکه فراکسیون کردها هم تشکیل شده و… توجیه کرد. ایجاد فراکسیون های قومی و طائفی مانند فراکسیون کردها ، ترک زبان ، اهل تسنن و…در مجلس شورای اسلامی ، دقیقا خلاف عنوان « اسلامی» مجلس است و حاکی از ضعف در مدیریت مجلس و کشیده شدن بازیهای قومی به مراکز مهم کشور می باشد

این فراکسیون( فراکسیون ترکی) در بستر تبلیغی ایجاد شده توسط جریان قومگرایی شکل گرفته است و صرف تشکیل فراکسیون های قومی در مجلس شورای اسلامی که بایستی کانون جوشان و الهام بخش «اندیشه وحدت ملی و هویت ایرانی» باشد، اقدامی سطحی ، بدون نگاه به آینده کشور و نوعی بازی در زمین دشمن است. تشکیل فراکسیونهای قومی و طائفی در مجلس – حتی اگر هیچ فعالیتی نیز در مسایل قومی و طائفی نداشته باشد- بازتابهای تبلیغاتی و سیاسی در جامعه دارد و موجب نوعی مشروعیت بخشی سیاسی برای ایده های تفرقه افکنانه و قومگرایانه می شود.

فراکسیون ترکی که توسط برخی نمایندگان غوغاگرا و برخی نمایندگان ناآگاه و کم سواد در زمینه مسایل قومی مطرح شده ، با استقبال عجیب رسانه های خارجی و شبکه های اجتماعی پان ترکی روبرو شده است.شبکه های اجتماعی پان ترکی که طی دو سه سال اخیر سازماندهی شده اند ، در واقع همان اقداماتی را انجام می دهند که سایت و وبلاگهای قومگرا و ضد ایرانی و آشوب طلب در اوایل دهه هشتاد و در فتنه ۸۸ انجام دادند. شبکه های اجتماعی قومگرا و ضد ایرانی و آشوب طلب ، امروز همان ماموریتها را انجام می دهند.

استفاده از رسانه های نوین مانند اینترنت و شبکه های اجتماعی برای ایجاد مرزبندیهای قومی در کشورهای بزرگ منطقه و ایران، چندان برای دشمنان مهم است که «نیکلاس برنز» معاون وزیر امور خارجه آمریکا در سال ۱۳۸۵هنگام گزارش به سنای امریکا ، اعتراف کرد که مبلغ ۵ میلیون دلار برای ایجاد وبلاگ ها و سایت هایی به نام شهرهای مختلف ایران(سایتها و وبلاگهای قومی و تفرقه انگیز) هزینه شده است!

در بستر اینگونه اقدامات است که تغییرات و انحرافات فرهنگی تدریجی در جامعه رخ می دهد و شاهد آن می شویم که برخی دستگاه های مسوول حساسیت های خود را رفته رفته از دست می دهند و کار به جایی می رسد که نشریاتی با محتوای قومگرایی و پان ترکیستی و تفرقه افکنی «با مجوز» منتشر می شوند و حتی از دولت، یارانه و بسته حمایتی نیز دریافت می کنند! ناشری که معروف به انتشار کتابهای ضد وحدت ملی است. مورد تشویق و ترغیب قرار می گیرد. عناصری از دولت باکو از دانشگاه تبریز جایزه شهریار شناسی می ستانند و

رسانه ها و عناصر جریان پان ترکیسم در باکو و ترکیه، تشکیل «فراکسیون ترکی» را دستاورد فعالیت های خود به شمار می آورند و

شیخ شهید گفته بود: «آذربایجان یک لقمه خاردار است ..» آغوش باز استقبال می کند، اما چون لقمه خاردار از گلوی دشمن پایین نمی رود. دشمنان دریافته اند که بدون تغییر و تحریف هویت آذربایجان (هویت شیعی و ایرانی) نمی توانند آن را فرو بلعند

اما سوال این است که در مقابل هجوم گسترده و سازماندهی شده فرهنگی – تبلیغی توسط جریانهای ضد دینی و ضد ایرانی مانند پان ترکیسم برای تحریف هویت اصیل و تاریخی آذربایجان ، وظیفه دستگاههای فرهنگی و رسانه ای و علمی جمهوری اسلامی چیست ؟ و آیا کاری و کارهایی انجام شده است یا نه ؟ و اگر کارهایی برای حفظ هویت آذربایجان انجام شده ،آیا این کارها متناسب با تلاشهای گسترده دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنها بوده است یا نه ؟و… اینها سوالاتی است که نخبگان آذربایجان بایستی حول آنها قلم بزنند و سخن گویند…امروز در این مرحله حساس از تاریخ ، وظیفه ما برای حفظ هویت مقدس آذربایجان و حتی بسط و تحکیم این هویت در میان اقلیتهای آذری پراکنده در جهان چیست؟

*جلال محمدی