* حامد کاظم زاده
جمهوری های اوستیای شمالی و جنوبی, به علت داشتن زبان ایرانی و خصوصیات فرهنگی مشترک با سرزمین ایران, همواره مورد توجه قفقازشناسان بوده اند. متاسفانه به دلیل جدا شدن این منطقه از مرزهای ایران زمین در جنگ های ایران و روس و همچنین به وجود آمدن شوروی کمونیستی در قرن بیستم, اوستیا هویت گذشته خود را به فراموشی سپرد و ایرانیان نیز به همین علل از اوستیا جز نام نشنیدند. در این نوشتار سعی خواهد شد دلایلی نقلی و عقلی درباره ریشه مشترک آسی ها (اوست ها) با ایرانیان و همچنین یکی بودن آنها با سکاها, سرمت ها و آلان ها, و ادامه دهنده فرهنگ و تمدن ایرانی در شمال دریای مازندران و جبال قفقاز, با بررسی میدانی ارایه شود.شناخت در این زمینه و بررسی تاریخ و فرهنگ این تیره ایرانی, کمک شایانی به بازشناسی فرهنگ ایرانی در قفقاز و گستره جهان ایرانی می کند. ارتباطات این اقوام تا یک سده پیش نیز با سرزمین ایران ادامه داشت, ولی با از بین رفتن مرز مشترک، دیگر نامی از آسی ها در تاریخ ایران شنیده نشد. همچنین، حوادث اخیر در منطقه اوستیا و درگیری های قومی و نظامی, باعث شد توجهی دوباره به منطقه اوستیا شود که می تواند در سیاست قفقازی نظام جمهوری اسلامی ایران جای بگیرد و ارتباطات از طریق شناخت بیشتر طرفین از یکدیگر به وقوع بپیوندد. به همین منظور, نگارنده در سال گذشته سفری شش ماهه به منطقه اوستیای شمالی داشت و توانست داده ها و اطلاعات میدانی مناسبی را در حوزه تاریخ و فرهنگ اوست ها و نگاه آنان به ایران جمع آوری نماید .