تعصبات جاهلی (نژادی و خویشاوندی) از منظر قرآن
تعصب به معنای تقدم پیوندهای خویشی و نژادی و حزبی و قبیلهای در فکر و رفتار، یک کنش اجتماعی است که در گام نخست عدالت را تهدید میکند و بستر اجرایی آن را از میان بر میدارد و به ظلم و بیعدالتی دامن میزند. از همین رو در قرآن از تعصب اجتماعی به شدت پرهیز داده شده و از مومنان خواسته شده تا در یک اجتماع قرآنی به جای تعصبات خویشی بر اخوت و برادری ایمانی اهتمام داشته باشند. نویسنده در این مطلب بخشی از ابعاد تعصبات و عوامل و آثار آن را از دیدگاه قرآن تبیین کرده است.
***
آثار خطرناک تعصبات اجتماعی
تعصب برگرفته از عصبیّت، خصلتى است که فرد را به حمایت از خویشان خود وادار کند، حال چه ظالم باشند یا مظلوم.(لسانالعرب، ج۹، ص۲۳۳، «عصب») جایگاه تعصبات قلب و روان آدمی است.(فتح، آیه ۲۶)
تعصب بر حق، امری خوب و پسندیده است و اصولا انسان وقتی به مطلب حقی رسید باید از آن دفاع کند و نسبت به آن تعصب ورزد؛ اما تعصب به معنای پیش گفته نه تنها پسندیده نیست، بلکه عامل مهم در انحراف شخص و جامعه از مسیر درست و راست و سازنده آن است و فرد و جامعه به جای آنکه در تحقق سعادت جمعی تلاش کنند علیه آن قرار میگیرند؛ چرا که معیار حق کنار گذاشته میشود و تعصبات خویشاوندی و گروهی و حزبی و قبیلهای و قومی جایگزین معیار حق میشود. اینگونه است که عدالت از جمله عدالت اجتماعی در معرض خطر قرار میگیرد و جامعه با بحران ظلم گام در فروپاشی میگذارد؛ چرا که جامعه بدون عدالت محکوم به فنا است.
پس وقتی ما از تعصب ناروا سخن میگوییم، تعصباتی است که معیار فکر و عمل،علائق و پیوندهای خویشاوندی و حزبی و جناحی است. امام سجّاد(ع)در این باره مىفرماید: تعصّبى که به سبب آن، انسان، گناهکار شمرده مىشود این است که شخص اشرار قوم خویش را بهتر از نیکان دیگر اقوام بداند.(الکافى، ج۲، ص۲۳۳)
در آیات قرآن از تعصبهای خویشاوندی ناروا و ناحق با عنوان «حمیّت جاهلیت» یاد شده است.(فتح، آیه ۲۶) زیرا در نظام جاهلی پیش از اسلام که عقل فطری و نقل وحیانی حاکم نبوده، معیارهای رفتار با دیگران تعصبات خویشاوندی بوده است و اشخاص در رفتارهای اجتماعی نه بر مدار و محور حق و عدالت بلکه بر مدار خویشاوندی و قومی دست به اقدام و عمل میزدند. اینگونه بود که علیه حق و عدالت قیام میکردند و حقوق عادلانه دیگران را تنها به جهت پیوندهای خویشاوندی تباه میکردند.
مهمترین آثاری که تعصبات اجتماعی و حمیت جاهلی و ناحق در اجتماع ایجاد میکند، امور بسیار خطرناکی است که برخی از آنها عبارتند از:
1.ظلم و بیعدالتی: اگر معیار در افکار و رفتارها به جای حق و عدالت، تعصبات خویشاوندی و حزبی و جناحی باشد، به طور طبیعی، انحراف از عدالت و حق رخ مینماید و مردم به جای آنکه قیام به قسط و عدالت کنند، به ظلم و ستم گرایش مییابند. از نظر قرآن، جامعه انسانی باید بر اساس حق وعدالت حرکت کند و جامعه قرآنی نه تنها باید قیام به عدالت داشته باشد، بلکه باید قوامین به عدالت و قسط باشد و همه مومنان در همه ابعاد دنبال اجرای عدالت باشند. خداوند به مومنان میفرماید: اى كسانى كه ايمان آوردهايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [ از شما ] سزاوارتر است؛ پس، از پى هوس نرويد كه [در نتيجه از حق] عدول كنيد. و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعاً خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است. (نساء، آیه ۱۳۵) در این آیه بهصراحت بیان میشود که تعصبات و گرایشهای خویشاوندی موجب انحراف از عدالت میشود و مومن باید مواظب این نکته باشد؛ چنانکه تفاوتهای اقتصادی در اقشار اجتماعی نباید موجب شود تا انسان از حق و عدالت عدول کند و در مواردی که فقیر و غنی در برابر هم قرار گرفتند، امتیاز اقتصادی موجب عدول از حق و عدالت نشود. به سخن دیگر، تعصبات خویشاوندی و حزبی و قبیلهای از یک سو و تفاوتهای قشرهای اجتماعی مهمترین عامل در عدول از حق و عدالت است و مومنان نباید در چنین دامی بیفتند. قرآن در آیه بالا عامل سومی را نیز به عنوان عامل عدول از حق و عدالت مطرح میکند و آن دشمنی است.
به تعبیر دیگر، عواملی موجب میشود تا انسان از حق و عدالت منحرف شود و آن را معیار قرار ندهد که شامل: الف: تعصبات خویشاوندی و حزبی؛ ب: امتیازات اجتماعی؛ ج. دوستی و دشمنی است. خداوند میفرماید:ای کسانی که ایمان آوردهاید! همواره برای خدا قیام کنید و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام میدهید، با خبر است!.(مائده، آیه ۸)
2.حق ناپذیری: تعصّبات ناحق، سدّى در برابر حقگرایى و رشد افراد در جامعه است. کسانی که گرفتار چنین تعصباتی هستند، بر اساس معیار حق و عدل عمل نمیکنند و عقل و هدایت را کنار میگذارند. لذا از مسیر رشدی دور میشوند و عقلگرایی و تعقل در آنان میمیرد و از اجتهاد و تحقیق بیبهره میمانند.(بقره، آیه ۱۷۰؛ یونس، آیه ۷۸؛ زخرف، آیه ۲۲)
3.تقلید کورکورانه: تعصّب ناحق، زمینهساز تقلید کورکورانه از دیگران است. چنین شخصی از اجتهاد و تحقیق در فکر و عمل بیبهره است و همانگونه عمل میکند که خویشاوندان و همحزبیها و همقومیها به ویژه بزرگان گروه عمل میکنند. بر این اساس کورکورانه در مسیری گام میگذارد که در بسیاری از موارد بیرون از حق و عدالت است.(بقره، آیه ۱۷۰؛ مائده، آیه ۱۰۴؛ یونس، آیه ۷۸؛ هود، آیات ۶۲ و ۸۶ و ۱۰۹؛ ابراهیم، آیه ۱۰؛ انبیاء، آیات ۵۲ تا ۵۴)
4.خشونت: تعصبات ناحق موجب میشود تا شخص از رحمانیت دور شود و گرفتار خشونتهای کلامی و رفتاری شود. بر این اساس، حاضر است براساس حمیت جاهلی اهل حق و عدالت را سرکوب کند و امیال و خواستههای خویش و خویشاوندان را تحقق بخشد. تحرکات خشونتآمیزی چون سنگسار، قتل و کشتن بیگناهان در راستای دفاع از خویشاوندی و عقاید و افکار باطل و ظالمانه آنان از جمله رفتارهایی است که بازتابی از تعصبات جاهلی است.(مریم، آیات ۴۲ و ۴۶؛ انبیاء، آیه ۶۸؛ عنکبوت، آیات ۱۷ و ۲۴؛ صافات، آیات ۸۵ و ۸۶ و ۹۷) رفتارهای بسیاری از مردم در مناطق قبیلهای بر اساس چنین نگرشی شکل میگیرد و جنگها و خشونتهای طائفهای و مذهبی و جناحی و حزبی نیز برآیندی از اینگونه تعصبات است. البته تعصبات غیر خویشاوندی نیز در همان حد تعصبات خویشاوندی موجب خشونت و تولید و ترویج آن است؛ چنان که جنایات گروههای تکفیری چون داعش و القاعده و بوکوحرام به سبب ساختار تعصبات حزبی شکل گرفته و انجام میشود؛ چرا که: کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ؛ هر حزبی به داشتههایش سرمست است(مومنون، آیه ۵۳) و همین سرمستی حزبی موجب رفتارهای تعصبآمیز از جمله خشونت میشود. همین تعصبات حزبی است که باورها و اعتقادات و شیوههای دیگری را رد میکند و بدون تحقیق و بررسی آن را مردود میشمارد و تنها به عقاید و روشهای خود دلبسته است.(همان)
از نظر قرآن، فرعون به سبب تعصبات حزبی و غرور و استکبارش نه تنها حاضر به پذیرش حق نبود، بلکه رفتارهای خشونتآمیزی را علیه اهل حق برنامهریزی میکرد.(غافر، آیه ۲۶)
باید توجه داشت گروههایی همچون مترفان و مستکبران و مجرمان بر اساس تعصبات نژادی و حزبی و مانند آن از حق و عدالت اجتناب میکنند و به تعصبات دامن میزنند؛ زیرا با تقویت و افزایش تعصبات میتوانند مقاصد ناروا و بد خود را در جامعه گسترش دهند.
5.گمراهی: افراد اگر به جای حق و عدالت، تعصبات خویشاوندی و غیر خویشاوندی را محور قرار دهند، از حق و عدالت دور شده و گرفتار گمراهی و گرداب آن میشوند، به طوری که هر چه بیشتر تلاش کنند بیشتر از حق دور میشوند و از عدالت به ظلم گرایش مییابند.(مومنون، آیات ۵۳ و ۵۴؛ فرقان، آیات ۴۱ و ۴۲)
6.گناه: تعصّبات، انسان را همان طوری که از حق و عدالت دور میکند، از اسلام و قوانین شریعت بازمیدارد و موجب میشود تا شخص گرفتار انواع و اقسام گناه شود. خداوند به مومنان هشدار میدهد که تعصب ورزیدن به روش پدران و مادران، موجب انجام دادن گناه از سوی متعصب میشود.(اعراف، آیه ۲۸) اصولا تعصبات ناحق موجب میشود تا انسان گرفتار تقلید شود و همین تقلید در خوب و بد او را به گناه میکشاند و از قوانین و مقررات الهی باز میدارد؛ اینگونه است که گرفتار ظلم و ستم به خود و دیگران میشود و زشتیها و ناشایستها و ناهنجارها را با تبعیت از خویشاوندان به ویژه والدین مرتکب میشود.(همان) تعصبات غیر عقلانی ناروا از هر نوعی میتواند دامنه فحشاء و هنجارشکنی را افزایش دهد و جامعه را به سوی تباهی بکشاند.
7.مانع ایمان: تعصبات خویشاوندی و حزبی و مانند آنها موجب میشود تا شخص از حق و عدالت دور باشد و تن به ایمانی ندهد که عقل و فطرت و پیامبران بدان میخواند.
از همین رو تعصّبات، سدّى در برابر حقگرایى و ایمان آوردن به انبیا بوده (یونس، آیه ۷۸) و افراد متعصب حاضر به پذیرش توحید نشده (انبیاء، آیات ۵۲ و ۵۳) و آموزههای وحیانی از جمله قرآن را نمیپذیرند و به انکار آن میپردازند.(شعراء، آیات ۱۹۸و۱۹۹؛ بقره، آیه ۱۷۰؛ مائده، آیه ۱۰۴؛ لقمان، آیه ۲۱) خداوند در آیات ۱۹۸ و ۱۹۹ سوره شعراء میفرماید که تعصبات نژادی قوم عرب عامل جدی در سر راه ایمانآوری آنان بود، به طوری که اگر قرآن به زبان دیگری نازل میشد هرگز ایمان نمیآوردند.
8.مانع شناخت: تعصبات ناروا موجب میشود تا امکان شناخت حق و باطل از متعصب گرفته شود. از همین رو، تعصّب و تقلید کورکورانه از نیاکان و خویشاوندان، مانع شناخت درست حقایق و راهیابى به آن است.(مومنون، آیه ۲۴) اصولا متعصب، گوش به حرف نمیدهد تا حق و باطل را دریابد و برای فهمیدن حق تلاش کند؛ بلکه به تبعیت کورکورانه از خویشاوندان و نیاکان بسنده میکند و از شنیدن حق ابا میورزد و خود را از فهمیدن حق محروم میسازد.(هود، آیه ۹۱)
9.مانع فعالیتهای خوب دیگران: کسی که گرفتار تعصبهای جاهلی و ناروا است، نه تنها خود بر اساس حق و عدالت رفتار نمیکند، بلکه سد راه اهل حق و عدالت میشود و اجازه نمیدهد تا دیگران کارهای حق و خوبی داشته باشند. به عنوان نمونه تعصّب جاهلى و غرور کافران مکّه، مایه بستن راه مسجدالحرام بر مؤمنان در حدیبیّه شد و اجازه ندادند حتی آنان به کار عبادی بپردازند.(فتح، آیات ۲۵ و ۲۶)
10.ناخشنودی و نارضایتی از حق و عدالت: متعصب نه تنها به حق گرایش ندارد و از عدالت دور است، بلکه از بسیاری از مسائل طبیعی نیز منزجر است و نسبت به اموری که در زندگیاش اتفاق میافتد ناخرسند است با آنکه آن امور حق و طبیعی است. به عنوان نمونه از داشتن دختر ناخشنود است و بر اساس تعصبات ناروای جاهلی پسر دوستی او را به سمت نارضایتی از دختر داشتن میبرد و حتی ممکن است به گناه قتل نیز سوق داده شود.(نحل، آیه ۵۸؛ زخرف، آیات ۱۶ و ۱۷) خشم و نارضایتی از اموری که بیرون از دایره تعصبات اوست یک امر طبیعی در اینگونه افراد است. پس باید گفت متعصب از هر چیزی که خلاف تعصبات او باشد، ناراضی و ناخشنود است.
11.کینهتوزی: تعصبات ناروا از جمله تعصبات نژادی و قومی موجب میشود که شخص خود را برتر بداند و نسبت به دیگر اقوام و نژادها کینهتوزی داشته باشد.(اعراف، آیات ۱۱ تا ۱۷؛ حجر، آیات ۳۱ تا ۳۹؛ اسراء، آیات ۶۱ و ۶۲) امروز در جهان به ظاهر متمدن،گروهی از انسانها همانند ابلیس گرفتار تعصب نژادی بوده و نسبت به نژادها و اقوام دیگر کینه توزانه رفتار میکنند.
12.نافرمانی: تعصبات ناروا موجب عصیان از قانون و نافرمانی از خدا و قوانین او میشود؛ چنانکه تعصبات ناروای ابلیس اینگونه امری را موجب شد.(اعراف، آیه ۱۲؛ اسراء، آیه ۶۱ )
13.کفرورزی: کسانی که به امری تعصب میورزند حاضر به پذیرش ضد و نقیض آن نخواهند بود حتی اگر ادله و برهان قطعی به نفع امر مخالف باشد. از همین رو بسیاری از مردم به سبب تعصبات گوناگون از حق و عدالت و اسلام دور میشوند و حاضر به پذیرش آن نیستند.(آلعمران، آیات ۷۲و۷۳)
کیفر الهی: کسی که گرفتار تعصبات ناحق است باید خود را آماده کیفر الهی در دنیا و آخرت بکند؛ چرا که تعصبات جاهلی در افراد، موجب خشم الهی و کیفر است.(انعام، آیه ۱۲۴؛ فرقان، آیه ۴۲؛ لقمان، آیه ۲۱)
بسترهای تعصب ناروا و راههای مبارزه با آن
اموری موجب میشود تا در قلب آدمی تعصب ایجاد شود. از جمله این امور میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1.استکبار: از مهمترین بسترهای تعصبهای ناروا تکبر درونی افراد است که در قالب استکبار رفتاری خودنمایی میکند. از این رو مخالفان پیامبران متکبران مستکبر هستند که حق و عدالت را برنمیتابند.(صافات، آیات ۳۵ و ۳۶)
2.انحصارطلبى: کسانی که به هر دلیلی خود را برتر میدانند و انحصار هر چیزی را به خود میدانند، نمیتوانند حق را در جایی دیگر برتابند و اجازه نمیدهند تا دیگری در جای حق خودنمایی کند. از همین رو خود را محور حق میدانند نه آن که حق را محور رفتار خود قرار دهند. احزاب و گروههای اعتقادی و نژادی سرمست از خودبرتربینی، اینگونه عمل میکنند.(بقره، آیه ۱۳۵؛ آل عمران، آیات ۷۲ و ۷۳)
3.جهل: جهل به هر دو معنای فقدان تعقل و فقدان علم، مهمترین زمینه پیدایش تعصّبهای ناروا در افراد و گروههای اجتماعی است.(فتح، آیه ۲۶)
4.سلطهگرى: منافع مادّى و سلطهگرى اشراف، منشأ تعصّب آنان به معبودانباطل و مخالفت با آیین پیامبران بوده است. پس باید سلطهگری را یکی از بسترهای ایجادی تعصبات برشمرد.(ص، آیات ۵ تا ۷؛ نوح، آیات ۲۱و۲۳)
اگر بخواهیم جامعهای به دور از تعصبات ناروا داشته باشیم و عدالت و حق،معیار عمل و اجرا باشد، باید این بسترها از جامعه حذف شود و افراد با خودسازی بسترهای ایجادی آن را بردارند.
اما راهکار مقابله با تعصبات ناروا و کسانی که به این مسئله گرایش داشته و بدان دامن میزنند آن است که با نوع رفتار و کنشهای مناسب اجازه داده نشود تا متعصبان در جامعه قدرت داشته و اعمال نفوذ بکنند. خداوند در راستای تقابل با متعصبان بر آرامش و بردبارى به عنوان سلاحى کارآمد در رویارویى با تعصّب جاهلانه افراد جامعه تاکید میکند. صبر در قالب استقامت و حفظ آرامش میتواند مانع از غلبه متعصبان بر جامعه و اجرای مقاصد ناروای آنان باشد.(فتح، آیه ۲۶) مومنان با التزام به تقوا و پیروی از حق و عدالت و اسوه حسنه کامل یعنی حضرت محمد(ص) و امامان معصوم(ع) و ترک لجاجت میتوانند خود را از تعصبات جاهلی و ناروا مصون نگه دارند و قوامین به عدالت باشند.
به هر حال، راه رهایی از تعصبات جاهلی پیوند جامعه با عقلانیتی است که بر اساس اصول اسلامی شکل گرفته است. اگر تحقیق و حق و عدالت، معیار سنجش افکار و رفتار قرار داده شود، میتوان گفت که آن جامعه و محیط به دور از تعصبات جاهلی است.
علی جواهردهی