چکیده مبسوط و اهداف مقاله:
دوره یکساله حکومت فرقه دموکرات آذربایجان (۱۳۲۴-۱۳۲۵) به رهبری پیشهوری، مقطعی مهم در تاریخ معاصر ایران است که با تلاش برای ایجاد ساختارهای سیاسی و فرهنگی متمایز از جمله تدوین کتب درسی به زبان آذربایجانی همراه بود. علیرغم اهمیت نظام آموزشی این دوره، تحلیل نظاممند محتوای سیاسی و ایدئولوژیک کتب درسی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش با هدف واکاوی چگونگی بازنمایی مفاهیم و دیدگاههای سیاسی حکومت فرقه در متون آموزشی رسمی آن دوره انجام شده است. پرسش اصلی پژوهش این است که کتب درسی فرقه دموکرات چگونه در راستای جامعهپذیری سیاسی و تثبیت ایدئولوژی حاکم، به ساخت هویت، معرفی نظم سیاسی مطلوب و بیاعتبارسازی نظم پیشین میپرداختند؟روش: این پژوهش با بهرهگیری از چارچوب نظریه هژمونی آنتونیو گرامشی و مفاهیم مرتبط آن مانند انقلاب منفعل و روشنفکران ارگانیک به تحلیل موضوع پرداخته است. نظریه هژمونی بر نقش نهادهای جامعه مدنی، بهویژه آموزش در کسب رضایت و مشروعیت برای قدرت حاکم تأکید دارد. روش تحقیق، تحلیل مضمون کیفی است که بر روی متن شش جلد کتاب درسی دوره ابتدایی (کلاسهای اول تا ششم) حکومت فرقه دموکرات اعمال گردید. دادهها با استفاده از فرایند شش مرحلهای و سه سطحی (کدگذاری آزاد، محوری و گزینشی) تحلیل شدند که منجر به شناسایی مضامین پایه، سازماندهنده و در نهایت، مضمون فراگیر پژوهش شد.یافتهها: تحلیل مضامین نشان میدهد که کتب درسی فرقه دموکرات به عنوان ابزاری کلیدی در یک پروژه هژمونیک عمل میکردند. شش مضمون سازماندهنده اصلی شناسایی شد: ۱) ساخت هویت متمایز آذربایجان بر دو پایه زبان و تاریخ: این کتب با تأکید فراوان بر زبان آذربایجانی و بازخوانی تاریخ با محوریت قهرمانان و روایتهای محلی، هویتی مستقل و متمایز از هویت ایرانی مسلط را مهندسی میکردند. ۲) تثبیت جایگاه مردمی فرقه دموکرات و نهادهای آن: فرقه به عنوان نماینده حقیقی آرمانهای مردم آذربایجان و تداوم مبارزات تاریخی (مانند مشروطه) معرفی میشد و نهادهای آن (مانند مجلس ملی) نماد حاکمیت مردم قلمداد میگردید. ۳) بیاعتبارسازی نظم پیشین (دین و سلطنت): نهاد سلطنت و روحانیت به عنوان نمادهای استبداد، کهنهپرستی و عامل عقبماندگی مورد نقد و تخریب قرار میگرفتند تا زمینه برای پذیرش نظم جدید فراهم شود. ۴) ترویج آرمانهای سوسیالیسم انقلابی: مفاهیم و واژگان چپگرایانه (خلق، زحمتکش، مبارزه طبقاتی، نقد بورژوازی) به وفور استفاده میشد و روحیه انقلابی و ارزشهای سوسیالیستی ستایش میگردید. ۵) ترسیم آذربایجان شوروی بهمثابه الگو و شوروی بهمثابه آرمانشهر: جمهوری سوسیالیستی آذربایجان و اتحاد شوروی به عنوان نمونههای پیشرفت، عدالت و الگوی مطلوب برای آینده آذربایجان ایران به تصویر کشیده میشدند. ۶) ترسیم تصویر متمایز از ایران: رابطه با ایران در هالهای از ابهام و تمایز ترسیم میشد؛ ضمن اشاره به ایران به عنوان واحد جغرافیایی، هویت آذربایجانی به عنوان وطن اصلی برجسته و گاه تقابل میان آذربایجان آزادیخواه و تهران مستبد مطرح میگردید. مضمون فراگیر مستخرج از این یافتهها «مهندسی هویت متمایز و سوسیالیستی آذربایجان: استقرار هژمونی فرقه دموکرات در تقابل با ایران سنتی» بود که نشاندهنده تلاش سیستماتیک برای ساخت هویتی جدید، با جهتگیری سوسیالیستی و در تضاد با هویت و نظم ایرانی مسلط است.نتیجهگیری: یافتههای پژوهش، منطبق با نظریه گرامشی نشان میدهند که فرقه دموکرات از نظام آموزشی و کتب درسی به عنوان ابزار اصلی در یک انقلاب منفعل برای کسب هژمونی فرهنگی و سیاسی بهره برد. روشنفکران ارگانیک فرقه در تدوین این متون نقش کلیدی داشتند. این پروژه هژمونیک با وجود تلاش برای مهندسی هویت و کسب رضایت، به دلیل فقدان پایگاه اجتماعی مستقل و وابستگی به شوروی ناتوان از ایجاد اجماع فراگیر بود و نهایتاً با شکست مواجه شد.